سکوت
خیمه ها می سوزد و شمع شب تار عزاست
کربلا ماتم سراست
میر عرب بی سر شده
غرقه به خون پیکر شده
همچون گلی پرپر شده
اين خاک غم بر سر شده
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده
در شب بیماریم آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم
از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
بخواب ای مسافر خستۀ صحرا بابایی ؛ لالا - لالا - لالایی
روی دامنم بخواب تا صبح فردا بابایی ؛ لالا - لالا - لالایی
.
1475119869b9e5574a10e8e6e02924bb3258d37438.mp3